شخصی به ظاهر انسان

در اوج احساسات
به بی حسی رسیده ام
یا بهتر است بگویم بی تفاوتی
از من نپرس
فقط بدان شخصی به ظاهر انسانم

بایگانی

.

دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۳:۰۴ ب.ظ

صبر خوب است و مخواه از عاشقی این خوب را

پیش ازین هرگز نفهمیدم غم ایوب را

خوانده ام در چهره ی مردم همین امروز هم

حرف های مفت بعد از تو به من منسوب را

با وجود طعنه هاشان ظاهرم شاد است آه

بید از داخل به نرمی می تراشد چوب را

دستمالت را نکش بر پلک هایم بیهوده است

سرمه ام لو می دهد چشمی که شد مرطوب را!

تا بدانم چندمین روز است ترکم کرده ای

می شمارم شیشه های خالی مشروب را

هر دو بعد از تخته نرد زندگی خندیده ایم

می توان از خنده هامان حدس زد مغلوب را

حرف هایت را غزل کن با سکوت از من نگیر

لااقل این عشق بازی کردن مکتوب را  


۹۱/۰۸/۱۵

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.