روزهای آشفتگی ام را ندید و قضاوت شدم
هر چه شکر گویم کم است . تنها تو بودی ...
مهربانم دلتنگ دیدارت هستم ...
سالی که نکوست از بهارش پیداست ...
150
دلتنگ که می شوی دیگر زمان و مکان برایت معنا ندارد
خود را هم فراموش کرده ام مهربانم اما تو را نه ...
سخت به بودنت نیاز دارم مهربانمو
چقدر خسته و ناتوان شده ام ...
گاهی بهتر است حتی هدفی را در ذهن مشخص نکرد مهربانم
چون بر خلافش انجام می شود
بایگانی کنار وبلاگ و تاریخ ها خود حدیث مفصل است ...